خزعبلات (مقدمه)
تمام تصمیمات و درک ما از دنیای اطرافِمان، ریشه در باورها و آموختههای ما دارد که در سالیان ابتدایی زندگیِمان تا امروز شکل گرفتهاند. باورها و اندیشههایی که اگر چه اشتباه بودهاند، اما به دلیل تکرار زیاد و همچنین همهگیر بودن آنها، ما بدون هیچ مقاومتی آنها را پذیرفتهایم. اندیشههایی مثل، مرد که گریه نمیکند، به دنبال نیمهی گمشدهی خود بگرد، فقط دیوانهها به روانشناس مراجعه میکنند و ازدواج یعنی یکیشدن، تو میترسی پس آدم شجاعی نیستی، فلانی داروی روان مصرف میکنه پس دیوونهاست و … .
زندگی روزمرهی ما، به دلیل آموزههای غلط و بعضاً غیر اصولیای که اکثراً توسط افراد غیرمتخصص به ما آموزش داده شده است، پُر است از این گزارههای اشتباهِ همهگیر و متدوال که به شکل گستردهای روی زندگی ما تأثیرهای منفی گذاشته و باعث به وجود آمدن، یک وضعیتِ روانی پارادوکسیکال و متضاد در درون ما شده است.
یکی از راههای گذر از وضعیت معلق روانیِ این روزهای اکثریتِ ما، توجه به همین گزارههای ناصواب و اصلاح و بازاندیشی در مورد آنهاست...
- ۱ نظر
- ۰۸ آبان ۹۸ ، ۱۲:۰۹